دایره رنگ
دایره رنگ
امروزه رنگ و رنگ شناسی به عنوان یک علم در سطح جهان مطرح میباشد. در عصر حاضر رنگ در علوم مختلف و از زوایای متفاوتی مورد مطالعه قرار میگیرد. جنبههایی مانند فیزیک نور و رنگ، ساختار شیمیایی رنگها، جامعه شناسی رنگ، سمبل شناسی رنگ، رنگ در هنرهای تجسمی، مفاهیم و رویکردهای نشانهشناسی، اسطوره شناسی و روحانیت رنگها، درمان و شفای بیماران به وسیلهی رنگها یا منابع طبیعی رنگها، و نهایتاً جنبههای روانی و شخصیتی رنگها بر روی انسان. موضوع این مقاله نیز روانشناسی رنگ و تأثیرات آنها بر روی انسانها میباشد. این جنبه از رنگ که در قرن بیستم بسیار مورد توجه دانشمندان، محققین علوم انسانی، روانشناسان و دیگر فیلسوفان و حتی مردم عادی قرار گرفته است امروزه کاربردهای بسیاری نظیر درمان بیماران، شناخت بیشتر روحیهی مراجعین مشاوران، و حتی انتخاب بهتر افراد در هنگام استخدام آنها میباشد.
در روانشناسی نوین، رنگ و رنگها یکی از معیارهای سنجش شخصیت بشمار میآیند. چرا که هر یک از آنها تأثیر خاص روحی و جسمی را در یک فرد باقی گذارده و رنگ نشانگر وضیعت روانی و جسمی وی میباشد. این موضوع با توجه به پیشرفت دو دانش فیزیولوژی و روانشناسی به اثبات رسیده است. آنچه مطالعات تاریخی نشان میدهد انسان همواره در طول زندگی خود تحت تأثیر رنگها بوده است و این مسأله در صد سال اخیر که صنعت رنگ پیشرفت بسیاری کرده است بیشتر نیز شده است. در این مقاله در کنار ارائهی ویژگیهای عمدهی روانشناسی رنگهای اصلی به مختصری از ویژگی شخصیتی افرادی که این رنگها را در آزمایش رنگ لوشر روانشناس برجسته در اولویت انتخاب خود قرار میدهند نیز پرداخته شده است. مبنای کار در مورد انتخاب رنگها نیز آزمایش رنگ لوشر میباشد، این آزمایش بعد از آزمایش معروف روشاخ در زمینهی شناخت شخصیت انسان از طریق لکههای رنگین جوهر جدیدترین نظریهای است که در این مورد ارائه گردیده است
دایره رنگ ایتن
وقتی مردم از هامونی یا هماهنگی رنگ سخن میگویند، آنان اثرات توام دو یا چند رنگ را ارزیابی میکنند. مشاهدات و تجربیات روی ترکیب ذهنی رنگ نشان میدهد که قضاوت افراد روی همانگی و ناسازگاری متفاوت است. (ایتن،۱۳۷۳)
این مساله متفاوت از مشاهده و قضاوت بر روی یک رنگ تنها میباشد و به همین علت امکان دارد در مورد رنگهای واحد، واکنش روانی ما بیشتر بروز کند؛ خصوصاً وقتی که رنگها را از لحاظ ارتباط مستقیم آنها با نیازهای روانی و روحی انتخاب کرده باشند، همان گونه که در آزمایش لوشر انتخاب کردهاند. در این مورد ترجیح دادن فلان رنگ و دوست نداشتن دیگری به معنای یک امر قطعی بوده و نشانگر یک وضعیت موجود ذهنی، یک تعادل شدید و یا هردوی آنها میباشد.
مشروح مقاله
پس از آزمایش معروف روشاخ در زمینه شناخت شخصیت انسان از طریق لکههای رنگین جوهر، آزمایش لوشر و دستآوردهای سرشار از کامیابی آن به حدی بوده است که اینک آزمایش مزبور علاوه بر استفاده در روانکاوی و روانشناسی، در سیستمهای استخدامی نیز بکار گرفته میشود.(لوشر،۱۳۷۲)
برای شناخت هر چه بهتر از تاثیر رنگها باید از ریشه آنها و چگونگی تاثیر آنها بر بشر در طول اعصار و دورههای مختلف اطلاع پیدا کرد.
به عنوان مثال در زندگی بشر اولیه عامل شب و روز و تاریکی و روشنی از مسائل تعیین کننده زندگی او بوده است انسان ابتدایی ناچار بوده که شب هنگام را به علت تاریکی به پناه گرفتن در مکانی امن و استراحت بپردازد و رنگهای مرتبط با این هنگام که عبارت از آبی متمایل به تیرهی آسمان شب و رنگهای بنفش و کبود و غیره به همراه خود آرامش برای استراحت و بیحرکتی و کاهش عمومی سوخت و ساز و فعالیت جسمانی را داشته است. این در حالی است که رنگهای هنگام طلوع آفتاب که نوید کاروکوشش برای تهیهی آذوقه را به بشر میداده است دارای ویژگیهای متفاوتی نسبت به رنگهای غروب و شب هنگام بودهاند. این رنگها که شامل زرد روشن و رنگهای گرم بوده است پر انرژی و منشاء ایجاد فعالیت و شور و هیجان در بشر بودهاند. این رنگها نشانگر محیطهای شب و روز میباشند از این رو عوامل کنترل کنندهی انسانند یعنی بر انسان احاطه دارند و در کنترل بشر نیستند، به این جهت به آنها رنگهای غیرمستقل [۱] اطلاق میشود یعنی رنگهایی که مستقلاً در طبیعت تنظیم میشوند.
اما در مورد سایر فعالیتهای بشر اولیه میتوان گفت که اصولاً به دو نوع فعالیت تفکیک میشوند که یکی دفاع از خود در برابر حمله و دیگری به جهت پیروزی بر شکار یا دشمن خود بوده است. مراسم آیینی پیروزی معمولاً با رنگهای گرم قرمز همراه بوده در حالی که رنگ سبز در این مراسم مظهر تدافع و دفاع از خود بوده است.
از آنجا که اینگونه فعالیتها اعم از حمله و دفاع حداقل در کنترل بشر بوده لذا این عوامل و رنگها را مستقل [۲] یا خود- تنظیم کننده [۳] توصیف کردهاند.(لوشر،۱۳۷۲)
به طور کلی میان مردمان قدیم شیوههایی وجود داشت که از رنگ تنها بعنوان ارزشهای سمبولیک استفاده مینمودند، خواه برای مشخص کردن مراتب اجتماعی یا مذهبی و خواه به عنوان مفاهیم سمبولیک در بیان عقاید اساطیری یا مذهبی.(ایتن،۱۳۷۳)
کودکی که به تازگی به دنیا آمده است توانایی خود را برای دیدن از طریق تفاوت میان روشنی و تاریکی آغاز میکند، در مرحلهی بعد، حرکت را تشخیص میدهد، و پس از آن شکل و فرم را، و در آخرین مرحله رشد بینایی خود رنگ را میشناسد.
استشمام بوی مطبوع وظیفهی پوستهی بیرونی مغز است و بوهای نامطبوع را جایی در میان مغز انجام میدهد اما وظیفهی تشخیص رنگها به عهدهی هر دو مکان یعنی پوستهی بیرونی و نقطهی مرکزی مغز است. دانشمندی به نام بکر [۴] در ۱۹۵۳ کشف کرد که رشتههای عصبی پردهی شبکیه چشم با مغز میانی و هیپوفیز در ارتباط قرار دارد. فعل پیچیدهی تشخیص دادن رنگ ، هویت آن، تفاوت با یکدیگر و نامگذاری و هر نوع بازتاب زیباشناسی آنها از وظایف پوستهی مغز است و همهی این افعال ثمرهی رشد و آگاهی است و نه یک پاسخ غریزی و واکنشی.(لوشر،۱۳۷۲)
در یک مجموعهی رنگی مخلوط ما نمیتوانیم عناصر رنگی ترکیب کننده را ببینیم. چشم همانند گوش با تجربه در موسیقی نیست که بتواند در یک مخلوط صوتی هر یک از نواهای صوتی را جدا سازد. رنگ از امواج نورانی حاصل میشود و نوع خاصی از انرژی الکترو مغناطیسی میباشد. دیدگاه انسان فقط قادر به مشاهدهی نورهایی با طول موج بین ۴۰ تا ۷۰۰ میلی میکرون است.(ایتن،۱۳۷۳)
ترجیح دادن رنگی به رنگ دیگر به موقعیتهای زمانی بستگی دارد. مثلا انتخاب رنگ برای لباس، دکور یا اسباب خانه، یا ماشین و سایر وسایل به غیر از جنبهی روانی رنگ به مسائل دیگری از جمله زیباییشناسی و غیره نیز بستگی دارد.
اما در آزمایش لوشر رنگها به طور مستقل و فارغ از پوششی برای اجسام به کار میرند و هر رنگ بدون ارتباط با رنگ دیگر و در همان لحظه و تابع قضاوت روانی میشود.
در آزمایش لوشر جمعا ًهفت کارت رنگی وجود دارد که این کارتها حاوی ۷۳ رنگ هستند که از ۲۵ رو و ۴۳ رنگ مختلف تشکیل شدهاند. آزمایش مقدماتی اطلاعات زیادی را در مورد ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه ساختمان روحی شخص، ناحیههایی که زیر فشار روحی قرار دارند، توازن و یا عدم توازن غدد و اطلاعات فیزیولوژی ارزشمندی را در اختیار پزشک یا روان پزشک قرار میدهند. آزمایش کامل بین ۵ تا ۸ دقیقه به طول میانجامد که دارای سریعترین رکورد جهانی در تستهای روانشناسی است. از ویژگیهای این آزمایش یادگیری سادهی آن است البته تجزیه و تحلیل آن و انجام آزمایش کامل نیاز به اطلاعات روانشناسی درخور توجهی دارد.
چهار رنگ اصلی لوشر شامل رنگهای آبی، زرد، قرمز و سبز هستند که دارای ارجحیتهای روانی هستند. در آزمایش سریع رنگ لوشر، چهار رنگ فرعی هم به این چهار رنگ اصلی اضافه شدهاند که عبارتند از : بنفش که مخلوطی از قرمز و آبی است. قهوهای که مخلوطی از زرد، قرمز و سیاه است. خاکستری که هیچ رنگی ندارد و بنابراین دور از هر نوع نفوذ است و تندی آن به نحوی است که این رنگ را در میان روشن و تاریک قرار میدهد، به طوری که عاری از هر گونه تأثیر آنابولیک میباشد و بالاخره رنگ سیاه است که در واقع نفی هر رنگ است.
نحوهی این آزمایش به گونهای است که شخص کارتهای رنگی را بر اساس ترجیح وعلاقهی خود انتخاب میکند. با مشاهدهی طرز قرار گرفتن کارتها، ما میتوانیم تعیین کنیم که یک رنگ خاص نشانگر چه نوع کارکردی است زیرا تمایل ذهنی نسبت به رنگهای مختلف، دارای درجات کم و زیاد است.
ترتیب این مناطق به این صورت است که در شروع ردیف مناطق علاقهها، اولین کارتی که انتخاب میشود بر اساس ترجیح و اولویت بسیار زیاد صورت گرفته است. پس از آن منطقهای قرار دارد که اولویت آن چندان زیاد نیست. سپس نوبت به منطقهای میرسد که به عنوان منطقهی بی تفاوتی بشمار میآید. در پی آن، آخرین منطقه قرار دارد که حکایت از انزجار یا بیمیلی شخصی دارد.(لوشر،۱۳۷۲)
رنگها و شمارههای مربوط به آنها
خاکستری.......................۰
آبی ..............................۱
سبز .............................۲
قرمز ............................۳
زرد ..............................۴
بنفش ...........................۵
قهوهای .........................۶
سیاه .............................7
امروزه رنگ و رنگ شناسی به عنوان یک علم در سطح جهان مطرح میباشد. در عصر حاضر رنگ در علوم مختلف و از زوایای متفاوتی مورد مطالعه قرار میگیرد. جنبههایی مانند فیزیک نور و رنگ، ساختار شیمیایی رنگها، جامعه شناسی رنگ، سمبل شناسی رنگ، رنگ در هنرهای تجسمی، مفاهیم و رویکردهای نشانهشناسی، اسطوره شناسی و روحانیت رنگها، درمان و شفای بیماران به وسیلهی رنگها یا منابع طبیعی رنگها، و نهایتاً جنبههای روانی و شخصیتی رنگها بر روی انسان. موضوع این مقاله نیز روانشناسی رنگ و تأثیرات آنها بر روی انسانها میباشد. این جنبه از رنگ که در قرن بیستم بسیار مورد توجه دانشمندان، محققین علوم انسانی، روانشناسان و دیگر فیلسوفان و حتی مردم عادی قرار گرفته است امروزه کاربردهای بسیاری نظیر درمان بیماران، شناخت بیشتر روحیهی مراجعین مشاوران، و حتی انتخاب بهتر افراد در هنگام استخدام آنها میباشد.
در روانشناسی نوین، رنگ و رنگها یکی از معیارهای سنجش شخصیت بشمار میآیند. چرا که هر یک از آنها تأثیر خاص روحی و جسمی را در یک فرد باقی گذارده و رنگ نشانگر وضیعت روانی و جسمی وی میباشد. این موضوع با توجه به پیشرفت دو دانش فیزیولوژی و روانشناسی به اثبات رسیده است. آنچه مطالعات تاریخی نشان میدهد انسان همواره در طول زندگی خود تحت تأثیر رنگها بوده است و این مسأله در صد سال اخیر که صنعت رنگ پیشرفت بسیاری کرده است بیشتر نیز شده است. در این مقاله در کنار ارائهی ویژگیهای عمدهی روانشناسی رنگهای اصلی به مختصری از ویژگی شخصیتی افرادی که این رنگها را در آزمایش رنگ لوشر روانشناس برجسته در اولویت انتخاب خود قرار میدهند نیز پرداخته شده است. مبنای کار در مورد انتخاب رنگها نیز آزمایش رنگ لوشر میباشد، این آزمایش بعد از آزمایش معروف روشاخ در زمینهی شناخت شخصیت انسان از طریق لکههای رنگین جوهر جدیدترین نظریهای است که در این مورد ارائه گردیده است
دایره رنگ ایتن
وقتی مردم از هامونی یا هماهنگی رنگ سخن میگویند، آنان اثرات توام دو یا چند رنگ را ارزیابی میکنند. مشاهدات و تجربیات روی ترکیب ذهنی رنگ نشان میدهد که قضاوت افراد روی همانگی و ناسازگاری متفاوت است. (ایتن،۱۳۷۳)
این مساله متفاوت از مشاهده و قضاوت بر روی یک رنگ تنها میباشد و به همین علت امکان دارد در مورد رنگهای واحد، واکنش روانی ما بیشتر بروز کند؛ خصوصاً وقتی که رنگها را از لحاظ ارتباط مستقیم آنها با نیازهای روانی و روحی انتخاب کرده باشند، همان گونه که در آزمایش لوشر انتخاب کردهاند. در این مورد ترجیح دادن فلان رنگ و دوست نداشتن دیگری به معنای یک امر قطعی بوده و نشانگر یک وضعیت موجود ذهنی، یک تعادل شدید و یا هردوی آنها میباشد.
مشروح مقاله
پس از آزمایش معروف روشاخ در زمینه شناخت شخصیت انسان از طریق لکههای رنگین جوهر، آزمایش لوشر و دستآوردهای سرشار از کامیابی آن به حدی بوده است که اینک آزمایش مزبور علاوه بر استفاده در روانکاوی و روانشناسی، در سیستمهای استخدامی نیز بکار گرفته میشود.(لوشر،۱۳۷۲)
برای شناخت هر چه بهتر از تاثیر رنگها باید از ریشه آنها و چگونگی تاثیر آنها بر بشر در طول اعصار و دورههای مختلف اطلاع پیدا کرد.
به عنوان مثال در زندگی بشر اولیه عامل شب و روز و تاریکی و روشنی از مسائل تعیین کننده زندگی او بوده است انسان ابتدایی ناچار بوده که شب هنگام را به علت تاریکی به پناه گرفتن در مکانی امن و استراحت بپردازد و رنگهای مرتبط با این هنگام که عبارت از آبی متمایل به تیرهی آسمان شب و رنگهای بنفش و کبود و غیره به همراه خود آرامش برای استراحت و بیحرکتی و کاهش عمومی سوخت و ساز و فعالیت جسمانی را داشته است. این در حالی است که رنگهای هنگام طلوع آفتاب که نوید کاروکوشش برای تهیهی آذوقه را به بشر میداده است دارای ویژگیهای متفاوتی نسبت به رنگهای غروب و شب هنگام بودهاند. این رنگها که شامل زرد روشن و رنگهای گرم بوده است پر انرژی و منشاء ایجاد فعالیت و شور و هیجان در بشر بودهاند. این رنگها نشانگر محیطهای شب و روز میباشند از این رو عوامل کنترل کنندهی انسانند یعنی بر انسان احاطه دارند و در کنترل بشر نیستند، به این جهت به آنها رنگهای غیرمستقل [۱] اطلاق میشود یعنی رنگهایی که مستقلاً در طبیعت تنظیم میشوند.
اما در مورد سایر فعالیتهای بشر اولیه میتوان گفت که اصولاً به دو نوع فعالیت تفکیک میشوند که یکی دفاع از خود در برابر حمله و دیگری به جهت پیروزی بر شکار یا دشمن خود بوده است. مراسم آیینی پیروزی معمولاً با رنگهای گرم قرمز همراه بوده در حالی که رنگ سبز در این مراسم مظهر تدافع و دفاع از خود بوده است.
از آنجا که اینگونه فعالیتها اعم از حمله و دفاع حداقل در کنترل بشر بوده لذا این عوامل و رنگها را مستقل [۲] یا خود- تنظیم کننده [۳] توصیف کردهاند.(لوشر،۱۳۷۲)
به طور کلی میان مردمان قدیم شیوههایی وجود داشت که از رنگ تنها بعنوان ارزشهای سمبولیک استفاده مینمودند، خواه برای مشخص کردن مراتب اجتماعی یا مذهبی و خواه به عنوان مفاهیم سمبولیک در بیان عقاید اساطیری یا مذهبی.(ایتن،۱۳۷۳)
کودکی که به تازگی به دنیا آمده است توانایی خود را برای دیدن از طریق تفاوت میان روشنی و تاریکی آغاز میکند، در مرحلهی بعد، حرکت را تشخیص میدهد، و پس از آن شکل و فرم را، و در آخرین مرحله رشد بینایی خود رنگ را میشناسد.
استشمام بوی مطبوع وظیفهی پوستهی بیرونی مغز است و بوهای نامطبوع را جایی در میان مغز انجام میدهد اما وظیفهی تشخیص رنگها به عهدهی هر دو مکان یعنی پوستهی بیرونی و نقطهی مرکزی مغز است. دانشمندی به نام بکر [۴] در ۱۹۵۳ کشف کرد که رشتههای عصبی پردهی شبکیه چشم با مغز میانی و هیپوفیز در ارتباط قرار دارد. فعل پیچیدهی تشخیص دادن رنگ ، هویت آن، تفاوت با یکدیگر و نامگذاری و هر نوع بازتاب زیباشناسی آنها از وظایف پوستهی مغز است و همهی این افعال ثمرهی رشد و آگاهی است و نه یک پاسخ غریزی و واکنشی.(لوشر،۱۳۷۲)
در یک مجموعهی رنگی مخلوط ما نمیتوانیم عناصر رنگی ترکیب کننده را ببینیم. چشم همانند گوش با تجربه در موسیقی نیست که بتواند در یک مخلوط صوتی هر یک از نواهای صوتی را جدا سازد. رنگ از امواج نورانی حاصل میشود و نوع خاصی از انرژی الکترو مغناطیسی میباشد. دیدگاه انسان فقط قادر به مشاهدهی نورهایی با طول موج بین ۴۰ تا ۷۰۰ میلی میکرون است.(ایتن،۱۳۷۳)
ترجیح دادن رنگی به رنگ دیگر به موقعیتهای زمانی بستگی دارد. مثلا انتخاب رنگ برای لباس، دکور یا اسباب خانه، یا ماشین و سایر وسایل به غیر از جنبهی روانی رنگ به مسائل دیگری از جمله زیباییشناسی و غیره نیز بستگی دارد.
اما در آزمایش لوشر رنگها به طور مستقل و فارغ از پوششی برای اجسام به کار میرند و هر رنگ بدون ارتباط با رنگ دیگر و در همان لحظه و تابع قضاوت روانی میشود.
در آزمایش لوشر جمعا ًهفت کارت رنگی وجود دارد که این کارتها حاوی ۷۳ رنگ هستند که از ۲۵ رو و ۴۳ رنگ مختلف تشکیل شدهاند. آزمایش مقدماتی اطلاعات زیادی را در مورد ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه ساختمان روحی شخص، ناحیههایی که زیر فشار روحی قرار دارند، توازن و یا عدم توازن غدد و اطلاعات فیزیولوژی ارزشمندی را در اختیار پزشک یا روان پزشک قرار میدهند. آزمایش کامل بین ۵ تا ۸ دقیقه به طول میانجامد که دارای سریعترین رکورد جهانی در تستهای روانشناسی است. از ویژگیهای این آزمایش یادگیری سادهی آن است البته تجزیه و تحلیل آن و انجام آزمایش کامل نیاز به اطلاعات روانشناسی درخور توجهی دارد.
چهار رنگ اصلی لوشر شامل رنگهای آبی، زرد، قرمز و سبز هستند که دارای ارجحیتهای روانی هستند. در آزمایش سریع رنگ لوشر، چهار رنگ فرعی هم به این چهار رنگ اصلی اضافه شدهاند که عبارتند از : بنفش که مخلوطی از قرمز و آبی است. قهوهای که مخلوطی از زرد، قرمز و سیاه است. خاکستری که هیچ رنگی ندارد و بنابراین دور از هر نوع نفوذ است و تندی آن به نحوی است که این رنگ را در میان روشن و تاریک قرار میدهد، به طوری که عاری از هر گونه تأثیر آنابولیک میباشد و بالاخره رنگ سیاه است که در واقع نفی هر رنگ است.
نحوهی این آزمایش به گونهای است که شخص کارتهای رنگی را بر اساس ترجیح وعلاقهی خود انتخاب میکند. با مشاهدهی طرز قرار گرفتن کارتها، ما میتوانیم تعیین کنیم که یک رنگ خاص نشانگر چه نوع کارکردی است زیرا تمایل ذهنی نسبت به رنگهای مختلف، دارای درجات کم و زیاد است.
ترتیب این مناطق به این صورت است که در شروع ردیف مناطق علاقهها، اولین کارتی که انتخاب میشود بر اساس ترجیح و اولویت بسیار زیاد صورت گرفته است. پس از آن منطقهای قرار دارد که اولویت آن چندان زیاد نیست. سپس نوبت به منطقهای میرسد که به عنوان منطقهی بی تفاوتی بشمار میآید. در پی آن، آخرین منطقه قرار دارد که حکایت از انزجار یا بیمیلی شخصی دارد.(لوشر،۱۳۷۲)
رنگها و شمارههای مربوط به آنها
خاکستری.......................۰
آبی ..............................۱
سبز .............................۲
قرمز ............................۳
زرد ..............................۴
بنفش ...........................۵
قهوهای .........................۶
سیاه .............................7
+ نوشته شده در ساعت توسط ܓܨܓعلی کـــــــاکوان ܓܨܓ
|
`*•.✿.•**´`*•.✿.•*´